نمونه پروپوزال روانشناسی بالینی نمونه پروپوزال روانشناسی بالینی موضوعات پروپوزال روانشناسی بالینی

مهارت گشودگی در احساسات عبارتست از همان اشتیاق به از «خودگشودگی» که در بردارنده اطلاعاتی در مورد خود فرد است که به صورت طبیعی هر کسی می تواند آنرا در بخش پنهان»، «پنجره جوهری» خود نگهدارد.

ابراز وجود و مراتب آن :

تاکنون تعاریف بسیاری از ابراز وجود شده است که در این مبحث، به دو تعریف اصلی و مهم آن اشاره می شود:

 نوجوانان بیش از کودکان و بزرگسالان تحت تأثير عقاید و رفتارهای دوستانشان قرار دارند (فیولینگ نی و همکاران، ۲۰۰۱).

 برخی والدین می پندارند زمانی که فرزندانشان مدرسه را تمام کرده و وارد دانشگاه می شوند، کارشان به اتمام رسیده است؛

 فرزندپروری مقتدرانه مطلوب ترین سبک در مورد نوجوانان است. والدین مقتدر مرزهای روشنی برای نوجوانان ترسیم می کنند، برای مثال تعیین زمان آمدوشد در عصرها یا انتظاراتی درباره انجام تکالیفشان.

 مادر سوگواری در ایالت میسوری که دو پسرش را در جنگ عراق از دست داده، دلیل خوبی برای سوگواری دارد.

 بیماری داریم به نام جواد. او پرخواب و افسرده است و احساس کم ارزشی دارد.پس از بررسی موارد گوناگونی دریافتیم.

بلانتر (۱۹۹۶) تاکید می کند که روان نمایشگری یک نوشدارو نیست و باید به طور صحیحی در مورد آن قضاوت شود و از آن در موازنه با سایر مهارت های گروه درمانی استفاده شود.

 کسانی که افسردگی آنها قبل از ۱۵ سالگی شروع شده و قبل از سن ۲۰ سالگی یک دوره عود داشته اند،

 افسرده خویی، مشکلات سلوک، نقص توجه و بیش فعالی (ADHD)، و اختلال سوء مصرف مواد نیز در نوجوانان افسرده ارجاع شده به درمانگاه ها بسیار شایع است (بیر میهر و همکاران، ۱۹۹۹).

 تشخیص اختلال افسردگی اساسی (MDD) به وجود یک دوره افسردگی اساسی به علاوه غیبت حالات دیگری از قبیل بروز قبلی یک دوره مانیک (در صورت اخير، تشخیص اختلال دو قطبی داده خواهد شد).

 برخلاف این باور غلط رایج، مفهوم محوری در درمان شناختی رفتاری این است که شناخت ها و شیوه ادراک ما از دنیا، خودمان، دیگران و آینده اند

 همه رویکردهای روان درمانی، صریح یا ضمنأ عامل هایی را که سلامت روانی را تشریح می کند مشخص می کنند.

 گفتنی است، واژة آلمانی einfihlung که در سال ۱۹۰۹ برای اولین بار واژه انگلیسی empathy (= همدلی) به عنوان معادل آن مطرح شد، در واقع به معنی احساس درونی» است و بیانگر تقلید درونی احساس دیگری می باشد.

 انسان ها از طریق تنظیم هیجان، نوع، زمان و نحوه ی تجربه کردن و ابراز هیجان را تعیین می کنند.

 برای برقراری رابطه صمیمانه، «توجه» به تنهایی کافی نیست. جزء مهم بعدی احساس مطلوب است که عمدتا از طریق لحن صدا و حالت های صورت پدید می آید.

 رابطه محبت آمیز و صمیمانه فقط در بین انسانها وجود دارد؛ هر جا که یک ارتباط مطبوع، جذاب و روان وجود داشته باشد آن را حس می کنیم.

 بهترین روش برای آموزش یک مهارت فراهم کردن دستورالعمل ها با الگوده و ملزم ساختن فرد برای تمرین مهارت تا حدی است که بتواند مورد تقویت قرار گیرد.

 الگوی امنیت هیجانی با موضوع امنیت هیجانی شروع شده و خاتمه می یابد. زوج هایی که در چرخه تعارض های تکراری و یا فاصله گرفتن به دام افتاده اند فاقد امنیت هیجانی در رابطه خود می باشند.

 می دانیم که زوج ها می توانند به روش های مختلفی که برخی مخرب هستند، شرم یکدیگر را فعال کنند (تحقیر، تنفر، خشم و از این قبیل)، اما وقتی که شرم به شکل غیرمخرب فعال می شود (شاید ناآگاهانه)، امکان پیوند هیجانی عمیق تری پدید می آید.