مطالعه جامعی به قلم پل اکمن، روانشناس امریکایی، بر پایهی اجماع میان فرهنگی در ارتباط با تطابق حالات چهره برای احساس های مختلف انجام گرفت. حالات چهره علائمی احساسی هستند برای سایرین که اطلاعاتی را در مورد آنچه شخص احساس می کند آشکار می سازند، و به این ترتیب یکی دیگر از مقاصد احساس ها را برآورده می کنند. آكرمن (۱۹۹۲) شواهدی یافت برای احساس های بنیادین شادی، غافلگیری، ترس، غم، خشم، بیزاری، و تحقیر. شرم و دلبستگی هم مورد مطالعه قرار گرفته اند و برخی پژوهشگران آنها را جزو احساس های بنیادینی قلمداد کرده اند که دارای حالت چهره جهانشمول اند. بعدها، اكرمن (۱۹۹۹) به فهرستش احساس هایی بنیادین را اضافه کرد که نشانه های جهانشمول را فاقدند؛ او شرم، تقصیر، مباهات به موفقیت، خجالت زدگی، هیجان، خشنودی، لذت حسی، رضایت آسودگی و انبساط خاطر را در این دسته منظور کرد. حالتها و خصوصیتهای احساسی یک احساس می تواند چند ثانیه یا چند ساعت دوام بیاورد.
بعضی مؤلفان بین حالت احساسی، که احساس در آن موقتی و مختص یک وضعیت است، با خصوصیت احساسی، که از گرایش شخص به عرضه احساسی خاص ناشی می شود، تمایز قائل اند. به عبارت دیگر، خصوصیت های احساسی گرایش هایی پایدارند به تجربهی دائمی احساس هایی خاص که نزد برخی افراد بارز می شوند. نمونه ای از حالت احساسی می تواند وضعیتی باشد که در آن یکی از رفیق هایتان کاری بکند که باعث عصبانیت شما بشود. لیکن، اگر شما همواره مستعد خشم باشید، در این صورت، خشم ممکن است برایتان یک خصوصیت احساسی باشد و این احتمال زیاد است که، به دلیل این آمادگی بنیادین که در نتیجه تجربه های گذشته پدید آمده و پرورش یافته، وضعیت را به نحوی برآورد کنید که خشم را به تحرک وادارد. به این ترتیب، امکان دارد، در اثر همین خصوصیت احساسی، برخی حالتهای احساسی را بیشتر و شدیدتر تجربه کنید.
موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :
زبان بدن – تنظیم هیجان – هراس اجتماعی - خشم