رویکرد پدیدارشناسی در روانشناسی چیست؟

پدیدارشناسی علم مطالعه پدیدارهاست؛ یعنی آنچه به واسطه خودش واقعی به نظر می رسد، صرف نظر از اینکه آیا وجود و هستی زیربنایی آنها واقعیت ثابت شده است یا ماهیت آنها مورد ادراک قرار گرفته یا نه (موریس، ۱۹۸۱).

بنابراین پدیدارشناسی مطالعه تجربیات ممکن، اشکال و ساختارهای تجربه انسان است. پدیدارشناسی فلسفی نوین از سنت ایدئالیست یا خردگرای افلاطون، كانت و برنتانو" نشئت می گیرد. بنیان گذار این مکتب هوسرل بوده و هایدگر، سارتر و مرلو پونتی" نیز در رشد و شکوفایی آن تأثیر بنیادی داشته اند (جنینگز، ۱۹۸۶). آراء آنان توسط رولومی، جیورجی" و دیگران وارد روان شناسی شده است (جیورجی، ۱۹۷۵؛ می، انجل و النبرگر ۱۴، ۱۹۵۸).

به طور کلی در گستره پدیدارشناسی با چهار فرض اساسی روبه روییم:

١. از آنجایی که تمامی آنچه احساس می کنیم یا می اندیشیم، از ادراکاتمان ناشی می شوند. بنابراین ادراکات، نخستین فعالیت روانشناختی محسوب می شود. به همین دلیل «معنی ادراک شده» یا «برداشت» از اشیاء و واقعیات بیرونی، مهم تر از خود اشیاء یا رویدادهای فیزیکی است؛ از این رو به آن «واقعیت عینی» گویند.

۲. فهم و درون سازی به عنوان غایت حقیقی علم (در تقابل با پیش بینی»)  محسوب می شود که هدف اصلی آن توضیح و تبيين تجارب و اعمال در قالب نیات،  اهداف و معناست و غالبا به شکل روایت گری توصیفی یا فهرست و مشخص کردن ویژگیهای آنان انجام می شود.

٣. یک فرض اساسی، تأييد وجود دیدگاه و چشم اندازهای چندگانه است کثرت گرایی معرفت شناختی ما)؛ مثلا اگر در یک میهمانی فردی آشنا از شما بپرسد: «حالتان چطور است؟» بعید است که دقیقا و با تمام جزئیات به او پاسخ دهید. در واقع به نظر غیر عادی می رسد که آدمی در خصوص جزئیات احوالات خودش با هر کسی به تفصیل صحبت کند مگر آنکه فرد مقابل یک دوست بسیار نزدیک و صمیمی باشد. اگرچه ما این فرضهای پنهان را پذیرفته و بر اساس آن عمل می کنیم، اما باور عمومی این است که: «اینها از جمله چیزهایی است که همگان می دانند و هر کسی اذعان دارد که دیگران نیز همانند او آن را امری بدیهی میدانند» (گار فينكل"، ۱۹۶۷).

یک سری از فرضهای پنهان اصلی «نگرش طبیعی» خوانده می شوند که دربردارنده این باور جزمی است که «اشیاء همان چیزی اند که به نظر می رسند» یعنی پایبندی به این عقیده که جهان از اشیاء ساخته شده (به جای میدانهای به هم پیوسته به ادعای پدیدار شناسان و اینکه تمامی انسانها یک جهان مشترک دارند. به واقع در زندگی روزانه سخن گفتن از این پیش فرضها یا گمانها بسیار عجیب و غیر عادی به نظر می رسد، از این رو وضوح زیاد چنین گمانهایی به طور هم زمان باعث پوشاندن آنها و یا مانع توجه نمودن به آنها می شود.

۴. ادراک فرد از «جهان شخصی»، خود بر فرضهای ذهنی ای استوار است که سعی اصلی پدیدارشناسان فهم و شناخت این فرضهای ذهنی است. بدین معنا که آنچه ما ادراک می کنیم پر پایه فرضهای چندگانه ما در خصوص «خود»، «دیگران» و جهان خارج» استوار است. این گونه پنداشته می شود که این فرضها بستر بی چون و چرای اعمال و ادراکات سنتی است که به جای «فرضیه» می نشینند، اما باید توجه داشت این دو با هم یکی نیستند. در پژوهشهای پدیدارشناختی انتظارات تا پایان مطالعه مطرح نمی شوند. پژوهشهای پدیدارشناختی در مطالعات پدیدارشناختی از روش خاص موسوم به «روش پدیدارشناختی» استفاده می شود که شامل دو قاعده یا گام اساسی است: فاصله گیری؛ و توصیف. .. فاصله گیری. فاصله گیری (یا داخل پرانتز قرار دادن فرضهای ذهنی) به معنی کنار گذاشتن سوگیریها، پیش فرضها و انتظارات فردی تا جای ممکن است (هوسرل، ۱۹۳۱).

اما از آنجایی که پیش فرضهای زیربنایی غالبا پنهان اند، شناسایی آنها به یک نوع تأمل و ژرف اندیشی خاصی نیاز دارد. این نوع ژرف اندیشی در متون پدیدارشناختی به صورتهای مختلفی توصیف شده است. عمومی ترین تعریف آن «فاصله گیری از نگرش و دیدگاه متعارف» است که به طور اختصار آن را فاصله گیری» می نامند. به طور تمثیلی اگر بخواهیم فاصله گیری را توصیف کنیم، به معنی جداسازی یک عبارت از جمله یا گزاره اصلی با استفاده از پرانتز یا کروشه است. برای فهم بهتر آن می توان از تجسم فرایند خالص سازی یا تصفیه فلزات از طريق جداسازی ناخالصیها (سوگیریها و پیش داشته ها) به منظور بازگشت به «جوهر» مورد نظر مدد گرفت.

واژه دیگر برای توصیف این فرایند بنیادی «پرهیز» است که به معنی درنگ و تعليق موقتی یک باور است. «پرهیز» به معنی «عدم باور» یا اعتقاد نیست، بلکه به معنی فاصله گرفتن از «پدیده» مورد مطالعه به منظور مشاهده بهتر آن از بیرون است. همانند اینکه ما به عنوان یک مشاهده گر از خارج از جو زمین به پدیده های زمین بنگریم؛ یعنی جداسازی خود از «پدیده» برای دیدن بهتر و همه جانبه آن. به طور مختصر، فاصله گیری روش خاصی برای دور شدن از نگرش متعارف است که بدان وسیله پژوهشگر یک توصیف خاص را به عنوان «گزارهای در خصوص جهان» نمی پذیرد، بلکه آن را به عنوان گزاره ای در مورد «تجربه جهان» تلقی می کند. را در گستره فعالیتهای بالینی «فاصله گیری» یکی از جنبه های فرایند درمان در خصوص «همدلی» در روان درمانی مراجع محوری» و «وجودی» است. در این دو روی آورد درمانی، هنگامی که مراجع اظهار می کند که در یک موقعیتی به دام افتاده یا به محاق فرو رفته است، درمانگر به طور خاص علاقه ای به این نکته ندارد که بیند واقعا این گونه است یا نه، بلکه برای درمانگر «مهم» و «اصل» آن است که بیمار یا مراجع «احساس می کند که در دام افتاده است» (راجرز، ۱۹۷۵).

این در حالی است که درمانگران تازه وارد و کم تجربه معمولا گرایش به پیگیری این نگرش متعارف» داشته، با مورد پرسش قرار دادن مراجع در خصوص موقعیت مورد نظر سعی می کنند تا فرد را به گفتگوی بیشتر در این خصوص را دارند. با وجود این در سنت مراجع محوری یکی از مؤلفه های مهم «همدلی» و شرط ضروری برقراری آن، رها کردن «فرضها و پیش داوریهای شخصی» به منظور گشاده رویی و روراستی نسبت به مراجع است.

یک نوع دیگر از «فاصله گیری» را در گشتالت درمانی که خود نوعی درمان با روی آورد پدیدار شناختی است، می توان دید. واژه «تصمیم خلاق» در این روی آورد به این معنی است که شخص نسبت به احتمالاتی که ممکن است برایش اتفاق بیفتد (تمامی رویدادهای احتمالی به اندازه کافی گشاده رو و پذیرنده باشد. این به معنی بی تفاوتی یا بی تصمیمی نیست، بلکه نوعی اعتدال است؛ یعنی منتظر ظهور و تجلی یک تجربه بودن (پرلز، هيفرلین و گودمن، ۱۹۵۱).

در عرصه پژوهش ممکن است پژوهشگر از طریق موضع گیری استوار ذهنی و دوری از هر نوع سو گیری تلاش نماید تا فاصله گیری» لازم را انجام دهد؛ اما با وجود این شاید بهترین کار همانی باشد که هوسرل انجام داده است؛ یعنی از مطالعه پیش فرضهای خود آغاز کردن. در ابتدای هر مطالعه، پژوهشگر می تواند برای خودش یک آزمایش فکری ترتیب دهد (انجام تخیلی مطالعه) به طوری که مطالعه مورد نظرش را به طور ذهنی برای شناسایی و فاصله گیری از انتظارات اولیه خودش انجام دهد. این آزمایش فکری همچنین می تواند در پایان مطالعه نیز به منظور شناسایی انتظارات دیگری که در فرایند مطالعه خودنمایی می کنند، تکرار شود. این انتظارات اولیه پژوهشگر از پژوهش در مطالعات بدین معناست که دیدگاه هر فرد روایی» خاص خودش را دارد و به جای خود معتبر است (او جهان را این گونه می بیند).

بنابراین دیدگاههای مختلف و چندگانه به طور مساوی از «روایی برخوردار نبوده و هر کدام موضوعی جالب برای مطالعه و تحقیق هستند. این دیدگاههای متنوع «جهانهای شخصی مختلفی را نشان میدهند. هر فرد جهان شخصی خودش را دارد و تمام پدیده ها را از دریچه همان جهان ادراک می کند. این جهانهای شخصی موضوع مطالعه پدیدارشناسان است.

۲. توصيف. قاعده دوم در روشهای پدیدارشناختی «توصیف» است. از دیدگاه پدیدار شناسی، در توصیف چندین اصل دخالت دارند (اسپانیلی، ۱۹۸۹): 1. تمرکز اصلی بر برداشتهای بی واسطه، عینی و خاص است که در تقابل با برداشتهای کلی و چکیده قرار دارند. این کار در واقع مشکل تر از آنی است که به نظر می آید و نیازمند تمرین و ممارست است؛ مثلا ممکن است از گوینده ای که چیزی را برایتان تعریف می کند، بخواهید که یک مثال با رویداد خاص را گرفته و آن را به طور مبسوط و با بیان تمام جزئیات دنبال کند. ٢. اجتناب از واژگان ارزشی مانند خوب یا بد، مهم یا غیر مهم و همچنین اجتناب از واژگان مترادف با خوش طنين، مگر اینکه آنها جزئی از خود تجربه باشند.

3. اجتناب از هر گونه توضیح به ویژه در ابتدای پژوهش. وظیفه و کار اصلی پژوهش اکشف معناست» و نه «ابداع» آن. این به معنای اجتناب از ارائه «چرایی، و چگونگی، با هر چیز دیگری که گوینده را به گمانه زنی در خصوص علل، یا دلایل، تشویق نماید است. این گونه پرسشها غالية توجيه عقلی» را دامن زده و مانع تمرکز بر خود «تجربه عینی می شود یک مثال ساده از فاصله گیری» و «توصيف» را می توان در کار گار فینکل (۱۹۶۷)، که یک متدولوژیست قومی است، دید.

او از دانشجویانش خواست تا فاصله گیری» و «توصیف» را بدین گونه به کار گیرند که به منزل رفته و خانواده خود را مشاهده کنند، به گونه ای که انگار آنان در یک شبانه روزی زندگی می کنند. بنابراین آنها می بایست تفاسیر و تعابیر آشنا و همیشگی را کنار گذاشته فعلا در پرانتز قرار دهند و آنچه را مشاهده می کنند بدون ارزیابی فقط توصیف کنند.

یکی از دانشجویان مشاهدات خود را این گونه گزارش داده است: یک مرد کوتاه قد و قوی هیکل وارد خانه شد. او به من دست داد و پرسید: مدرسه چطور بود؟» من مؤدبانه پاسخش را دادم. او به طرف آشپزخانه رفت و در آنجا از دو خانمی که آنجا بودند، با خانم جوان تر دست داد و به دیگری سلام کرد ... . او تا زمانی که آن دو خانم مشغول چیدن میز غذا بودند، مطالعه نمود. آنگاه هر سه نفر پشت میز نشستند و در خصوص مناسبتهای آن روز با یکدیگر گفتگو کردند. زن مسن تر به زبان خارجی چیزی گفت که دیگران را به خنده واداشت ...


ما می توانیم جدیدترین و بهترین موضوعات پایان نامه و پروپوزال و مقاله را درباره مبحث بالا برایتان طراحی کنیم.

تماس با ما:

پیشنهاد موضوعات جدید پایان نامه روانشناسی و مشاوره و انجام حرفه ای پروپوزال :

  09011853901

satreaval12@gmail.com


گفتگوی مستقیم با ما در تلگرام

دانلود رایگان کتاب بانک موضوع پایان نامه و پروپوزال در کانال تلگرام


هزاران پروپوزال جدید اینجاست ... کلیک کنید