برای ازدواج هر کدام از طرفین باید آمادگی هایی را احراز نموده و در ارتباط با یکدیگر مهارت هایی را کسب کرده باشند ۲. برای شناخت دقیق طرف مقابل ابتدا باید خود را دقیقا بشناسیم. به عبارت دیگر اول باید بدانیم خودمان چگونه هستیم؟ سپس باید بپرسیم این فرد به دنبال چه کسی است؟ ما باید بدانیم چه می خواهیم تا بتوانیم دقیقا به دنبال کسی بگردیم که مد نظر داریم. ٣. برای شناخت خود ابتدا باید اهدافمان را مشخص کنیم. اهداف مهم اند. اگر دو نفر همسفر شوند و یکی قصد رفتن به مشهد را داشته باشد و دیگری بخواهد به شیراز برود، قطعا همسفران خوبی برای هم نخواهند بود. آنها هر چه قدر هم آدم های خوبی باشند به ناچار باید جایی با هم خداحافظی کرده و مسیرشان را از یکدیگر جدا نمایند. زندگی هم یک سفر است و اهداف ما نیز همان مقاصد سفر اند. در مسیر زندگی مهم است که دو نفر مقصدشان یکی باشد. ما باید تعیین کنیم که مثلا می خواهیم در ۱۰ سال آینده چه کارهایی انجام داده باشیم؟ به کجاها رسیده باشیم؟ چه مدارکی کسب کرده باشیم؟ یا حتی این که به کجاها سفر کرده باشیم؟ ۴. برای شناخت خود باید تعداد دوستان صمیمی و کیفیت رابطه با آن ها را بررسی کنیم. این ارزیابی جهت بررسی کیفیت صمیمیت و میزان اعتماد ما در روابط نزدیکمان است.

موضوع پیشنهادی پایان نامه روانشناسی :

رابطه بین کیفیت صمیمیت و مهارت های ارتباطی با میزان اعتماد طرفین در زوج های ...